بازدید امروز : 108
بازدید دیروز : 115
دشمن ما کیست؟
دشمن ما همان کسی است که کوروش و داریوش را در برابر ائمه ما مطرح کرده اند، تا من و شمای شیعه آنقدر غرق در کوروش شناسی شویم تا از شدت تعصب جاهلی و ناسیونالیسم نژاد پرستانه و میهن پرستانه خفه شویم!
تا یادمان برود که علی(علیه السلام) و فاطمه ای(عالیها سلام) هم داریم!
جالب است که جوانان شیعه شاهان طاغوت منش و دوگانه پرست مشرک را بیشتر و بهتر از مولی الموحدین امیرالمونین علی علیه السلام می شناسند!
به بهانه وطن دوستی و میهن پرستی، کوروش دوستی و داریوش دوستی را ترویج می کنیم تا جای پای خوبی برای دشمنان دینشون (ناسیونالیستها و باستانگراها و ملی گراها و زرتشتیها) درست کنیم!
به بهانه تحقیق و پژوهش و تاریخ شناسی و تاریخ دوستی مروج کفر و شرک آئین باستان شده ایم!
به بهانه عبرت آموزی از تاریخ ایران، به آنها اعتبار می بخشند!
با دوستی بحث می کردم....می گفت ما هم علی داریم و هم کوروش و داریوش!!!
هر دو برایمان مهم هستند و عزیز...! هر برایمان مهم است! مگر می شود کوروش و داریوش را که مفاخر ملی ما هستند کنار بگذاریم!
گفتم مایه افتخار است؟ این یا آن؟ اگر مایه افتخار بود که نباید یهودیان او را در توراتشان منجی و مسیحای خود معرفی کنند!
واعصفا!
داریم علی(علیه السلام) و آل علی چه ارزان را می فروشیم! آن هم به مشتی سلاطین و شاهانی که حتی تاریخ نیم بندی و غلو شده ای راه که برایشان نوشته اند، دست پخت دیگ پلوی باستانسازی و تاریخ سازی مورخان یهودی و اروپاییان ضد دین است!
علی و داریوش!
علی و کوروش!
دوباره داریم شاهد تکرار تاریخ هستیم که روزگار به آجا رسید که گفتند علی و معاویه!
یهود هم کوروش آتش پرست و مظهر طاغوت را می ستاید، من شیعه علی هم!
او هم کوروش را بزرگ بداند و من شیعه علی هم!
این کجا و آن کجا؟
تا دیروز اگر کسی را به جرم علی پرستی به نزد علی ابن ابی طالب(علیه السلام) می آوردند و توبه نمی کرد، خود حضرت با دست مبارکشان آن گمراه را شخصا گردن می زدند. یعنی این چنین فردی دشمن علی است!
چه شده که حالا شیعیان همان، علی کوروش پرست شده اند!!!
سنگ دشمنان انبیاء و آتش پرستان و سلاطین مجوس را برسینه می زنند!
می گویند حب وطن! نه حب دین!
پس تکلیف تولی و تبری چه می شود؟
...
به نظر شما اولویت اصلی ما در دشمن شناسی چیست!
قادعتا باید خط مشیمان را از قرآن کریم بگیریم! سره دشمن شناسی قرآن این است:
ابتدا به خصوصیات و سرگذشت و آداب و رسوم و فرهنگ و ...اقوام می پردازد! به این دلیل که آیندگان با عبرت گرفتن از این نمونه ها دچار همان اشتباه و خطا نگردند! به قول معروف: آزموده را آزمودن خطاست !
برویم سراغ دشمن شناسی عملی قرآن عظیم الشان! قرآن بزرگترین دشمن انسان را شیطان معرفی می کند:
ان الشیطان للانسان عدو مبین(یوسف/5)
و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین(بقره/163)
ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا(فاطر/6)
و کذالک جعنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن(انعام/112)
نتیجه:
شیطان بزرگترین و آشکار ترین دشمن انسان است.
شیاطین بر دو گونه اند شیاطین انسی(انسان) و جنی
باید با این دشمن، دشمنی کرد.
نباید از خط و جریان شیطانی پیروی کرد.( مثل هر جریان انحرافی که در قالب نحله های فکری و عقیدتی و فرهنگی و سیاسی...در سطح جوامع بروز می یابند)
حال قرآن باز هم در جریان دشمن شناسی درباره شیطان جنی می فرماید:
فقاتلو اولیاءالشیطان ان کید الشیطان کان ضعیف(نساء/76)
قرآن کریم با کالبد شکافی شیوه هر دو گروه در شیطتنت کید شیطان را ضعیف اعلام می کند. چرا که شیطان فقط وسوسه می کند و نامرعی است.
ولی در مقابل با بزرگ خواندن کید شیاطین انسی می فرماید
دربرابر آن به شیطان دیگر معطوف می کند یعنی شیطان انسی:
زنان مصر وکیدشان علیه حضرت یوسف(علیه السلام)
ان کیدکن عظیم(یوسف/28) ترجمه: به طور قطع و یقین کید زنان(مصر) عظیم ترین و بزرگترین کیدها و مکرهاست
برادران حضرت یوسف( که همان قوم بنی اسرائیل آینده خواهند بود علیه یوسف دیگری چون حضرت پیامبر) از زبان حضرت یعقوب علیه السلام
لا تقصص رویاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا(یوسف/5) ترجمه ای یوسف رویایت را برای برادرانت نقل نکن که اگر چنینی کنی علیه تو توطئه چینی سختی خواهند کرد.
جادوگران و ساحران
انما صنعوا کید ساحر و لا یفلح الساحر حیث اتی(طه/69) آنچه آنها ساخته اند صرفا نیرنگ و مکر و ترفند است و البته در آیات قبل درباره شدت تاثیر این مکر وحیله ساحران می فرماید:
فاوجس فی نفسه خیفة موسی(طه/67) ترجمه: پس در نتیج ( پس از دین صحنه جادوگری جادوگران حضرت موسی تحت تاثیر جادوی جادوگران قرار گرفت و) موسی در خود احساس ترس کرد)
کید کفار
و ما کید الکافرین الا فی ضلال(غافر/25) ترجمه: ولی نیرنگ کافران جز در تباهی نیست.
نمرودیان علیه حضرت ابراهیم (علیه السلام)
و ارادو به کیدا فجعلنا همالاخسرین (انبیاء/21) و خواستند (با انداختن حضرت ابراهیم در آتش) به او نیرنگی بزنند ولی ما {با خاموش کردن سرد کردن و گلستان کردن آتش بر حضرت ابراهیم} آنها را زیانکار تر { و بازنده اصلی} قرار دادیم.
و یا می فرماید: فارادو به کیدا فجعلناهم الاسفلین(صافات/98) ترجمه:پس نقشه ای برای نابودی او {حضرت ابراهیم} کشیدند ولی ما آنها را مغلوب ساختیم.
پس قرآن درباره کید و مکر سه طایفه صحبت می کند
کید زنان (ناصالح و ناپاک) 2. کید کفار و سران کفر فرعون و نمرود 3. کید ساحران و جادوگران 4. کید نزدیکان و منسوبان ( که مصداق بارز آن درباره انبیاء همان بنی اسرائیل هستند!)
در همه این موارد قرآن درباره حیله و نیرنگ این چهار گروه و طایفه علیه انبیاء و راه انبیاء به رهروان راه انبیاء و مومنین هشدارهای مکرر می دهد و نشان می دهد که انبیاء عظام در طول تاریخ همیشه در معرض دشمنی و کینه و نفرت و توطئه این چهار طایفه(و به تبع آن سایر گروهها و فرقه ها و مکتبها...) قرار داشته و دارند. و مدام با بر ملا کردن شیوه کارشکنی آنان وشناساندنشان به مومنین درباره کید و مکر آنان و به دام نیافتادن مومنان هشدار می دهد. اینها قصه نیست، بلکه در دل خود عبرت های بیدار کننده ای نهفته دارد.
اما قرآن عظیم الشان پس از بیان مصادیق این اقوام و گروهها و جریانهای حیله گر و فاسد، خطر بزرگتر و مهمتر و حساستری را نیز یادآوری کرده و مرتب نسبت به خطر آن هشدار می دهد. آن را به کرات گوشزد می کند به طوریکه 1000 و اندی آیات قرآن را به بیان این خطر بزرگ برای شجره طیبه نبوت اختصاص می دهد و آن هم شجره ملعونه قوم یهود است.
صریح ترین آیه قرآن در اینباره این آیه است:
لتجدن اشدا الناس عداوة للذین آمنوا الیهود(مائده/82) ترجمه: به طور قطع و یقین شدیدترین و بالاترین نوع دشمنی انسانها {شیاطین انسی} را با مومنین از طرف یهودیان خواهی دید.
با این حساب بنا به فرموده قرآن عظیم الشلان یهودیان بزرگترین دشمن مومنان هستند.
قرآن به موارد زیادی از جنایات و شرارتهای قوم یهود اشاره می کند اما یکی از آن موارد که دقیقا موضوع بحثمان هست{ که اینهمه مقدمه چینی به خاطر آن بود} بحث تحریف گری قوم یهود است که در قرآن به نمونه ای از این مسئله می پردازد:
و من الذین هادو یحرفون الکلم عن مواضعه (نساء/46) ترجمه: و از قوم یهود کسانی بودن که کلمات را تحریف می کردند...
و یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مماذکرو به(مائده/13) ترجمه:{یهود}کلمات را از جایگاه های خود تحریف می کردند...
و من الذین هادو سماعون للکذب سمعون لقوم ءاخرین لم یاتوک یحرفون الکلم من بعد مواضعه...(مائده/41) ترجمه:از یهودیان کسانی هستند که به سخنان کذب گوش می سپارند{تا دست آویزی برای تکذیب تو بیابند} آنها جاسوسان قومی دیگرند که خودشان نزد تو نیامدند. آنها کلمات{الهی}را از مفهوم اصلی اش تحریف کردند...
و قد کان فریقا منهم یسمعون کلم الله ثم یحرفونه من بعد ماعقلوه و هم یعلمون(بقره/75) ترجمه:گروهی از آنان{یهود} سخنان خدا را می شنیدند و بعد از درک آن، تحریفش می کردند در حالی که خود می دانستند.
تحریف یعنی: آن سخن را منحرف و معنایش را عوض کرد.
علامه طباطبایی درباره سیرت زشت تحریف گری قوم یهوددر ذیل آیه شریف: «...و من الذین هادو یحرفون...» می فرماید:
خدای تعالی ای طایف از یهود را این طور توصیف نموده که کلمات کتاب خدای را تحریف می کنند؛ حال یا با اینکه جای آنهارا تغییر می دهند و پس و پیش می کنند، یا آنکه بعضی کلمات را بکلی می اندازند، یا به اینکه کلماتی از خود به کتاب خدا اضافه می کنند، همچنان که تورات موجود دچار چنین سرنوشتی شده یعنی بسیاری از مطالبش آسمانی نیست ویا به این است که آنچه از موسی و سایر انبیاء علیهم السلام در تورات آمده تفسیرش کرده اند به غیر آنچه مقصود بوده، معنای حقیقی آن را رها کرده و معنایی تاویلی برای آن کرده اند...(یهود در المیزان،ص26)
اما کوتاه سخن برادر عزیز قوم یهود بنا به دلایل عقیدتی و تاریخی و سیاسی ووو بزرگترین دشمن مسلمانان و تشیع است و لذا از هر ورشی برای نابودی مسلمانان استفاده می کند. یکی از آن روشها تحریف حقایق است چنانچه شاهد ما بلایی است که این قوم لجوج بر سر کتاب آسمانی تورات آوردند. یهود بنا به شهادت قرآن دشمن قسم خورده خط پاک انبیاء ست و در این راه از هیچ جنایتی دریغ نکرده از کشتن و ترور و جنایت و ...یهود برای ویران کردن پایه های حق و حقیقت و خشکاندن ریشه دین و مذهب خصوصا اسلام و و خط سرخ انبیاء از هر دروغ و تحریف و انحراف استفاده کرده. اسرائیلیاتی که در تاریخ اسلام وارد شده خصوصا تاریخ انبیاء به قدریست که داد بعضی محقیقن و دانشمندان دلسوز مسلمان اعم از شیعه و سنی را درآورده لذا معتقدند که عمق این تحریف آنقدر هست که باید تاریخ اسلام و تاریخ انبیاء عظام را از نو باید نوشت چنانچه کسانی چون علامه بزرگوار عسگری چنین کردند(روحش شاد)
سید حسین موسوی زنجانی درباره اهمیت تاریخ مخصوصا تاریخ انبیاء و تاریخ اسلام و نقش یهود در تحریف آن دردمندانه می گوید:
طبق دستور حضرت علیعلیه السلام هیچ ملتی نمی تواند در صدد ایجاد حکومت جهانی باشد اگر از تاریخ حکومت و رسالتهای جهان بی اطلاع باشد، قطعا این وارثتاریخ جهان است که وارث حکومت جهانی هم خواهد بود، در یک کلام می گویم«صاحبان تاریخ بی سر {مسلمانان} نمی توانند وارث پایان تاریخ باشند» و مفهوم حرف میکاه هالبرتون صهیونیست معروف در سطر اول این کتاب همین یک جمله است، چون یهود مدعی است وارث سر تاریخ است مدعی وارث بودن برای پایان تاریخ هست. این حرف درست است اگر چه یک صهیونیست گفته باشد ولی این حرف را باید ما بزنیم نه یهود! او این حرف را زد، بر جهان حاکم است...اطلاع از تاریخ موجود بین حضرت ابراهیم و حضرت رسول اسلام صلی الله علیه و آله وسلم پایه و اساس برای تحلیل حوادث پس از نزول قرآن است که اکنون بدبختانه از حوزه تحلیل های تاریخ مسلمانان کنار گذاشته شده است و باعث شده است تمام تحلیل های تاریخی مسلمانان دچار سردرگمی،ابهام، تناقض و تضاد بشود و قیچی کردن حدود 3000 سال از یک حادثه 4400ساله نابود کردن عقبه تاریخ یک امت جهانی است. علی ابن ابی طالب (علیه السلام) به صراحت در خطبه« الوسیلة روضه کافی» فرموده است: تاریخ بنی اسرائیل را برای شناخت تاریخ ما اهل بیت نقل کنید. بارها رسول اسلام فرمود تاریخ بنی اسرائیل را نقل کنید یعنی شرط وقوف کامل بر تاریخ اسلام اشراف بر تاریخ ادیان پس از ابراهیم است، چون تاریخ پس از ابراهیم سابقه تاریخی اسلام خاتم جهانی است.بگذارید صریح بگویم اسلام آخر یک اول است، آن اول مال این آخر است کما اینکه این آخر مال آن اول است حالا ما مسلمانان آخر زمان هستیم که از اول آن نه اطلاع داریم و نه مربوط به خودمان می دانیم یعنی آخری هستیم که اول ندارد! تاریخ بی سر، امت بی سر خواهد داشت.
...از طریق کعب الاحبارها و وهب ابن منبه ها(یهودیها های نفوذی)بدبختانه مورخین مسلمان قصه ها و تاریخ بنی اسرائیل را که از طریق قرآن و اهل بیت صادر شده بود از قلم تحلیلی تاریخی انداخته، حذف کردند ولی یهودیان فرهنگی و با تجربه چند هزار ساله کتب حدیثی و روائی مسلمین را با خرافات اسرائیلیات مخلوط شدند با اسرائیلیات، در نتیجه اعتبار بخشی از تاریخ بنی اسرائیل در نتیجه قدرت تحلیل تاریخی مسلمانان بر باد رفت، در حالی که از طرف اهل بیت دستور رسیده بود دقیقا بر عکس عمل کنند یعنی حدیث اسرائیلی ممنوع و تاریخ بنی اسرائیل جزء اولیه تاریخ اسلام ابراهیمی است. آیا نباید به حال امتی تاسف خورد که تاریخش توسط مورخینش قیچی شده است؟ تاریخی که در کتاب آسمانی آن امت به عنوان تاریخ آن امت تلقی شده و نقل شده است؟ حدود یک چهارم قرآن قصص انبیاء بنی اسرائیل است و این قصص را قرآن از تاریخ اسلام ابراهیم خلیل از شاخه اسحاق تلقی کرده و نقل کرده است و پایه گذار توحید و اسلام بنی اسرائیل را ابراهیم معرفی کرده است....با وجود این که قرآن کریم یهود را اشد الناس عداوتا نسبت به مسلمین معرفی فرموده ولی بررسی رفتار اعدا عدو اسلام در کتب مسلمین جزء موضوعات تاریخی تلقی نشده است و نتیجه اش امروز این است که 7 میلیون یهودی با نهایت مهارت بر تمام مراکز قدرت جهانی مسلط است چون تاریخ 3500 ساله را تاریخ خود می داند ولی 1/5 میلیارد مسلمان اولا 1400 سال به زعم خود سابقه تاریخ دارند. و ثانیا شناخت سیاستهای ثبت شده در تاریخ یهود را جزء تاریخ برخورد یهود با خود نمیدانند ثالثا در تمام مراکز فرهنگی یهودیان قرآن یک کتاب استراتژیک همواره مورد بررسی مکرر است در حالی که از هر یک میلیون نفر مسلمان یک جلد تورات ندارند اما بگذریم و به قرباینان هر روزه فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان نظاره کنیم! این کشتارها معلول 3000 سال سابقه سیاست یک قوم و خواب 1000ساله مورخین قوم دیگر است.
اگر تاریخ، معلم انسانهاست که هست نتیجه تاریخ 3500 ساله یهود این شد که 7میلیون نفرشان بر 6 میلیارد انسان حکومت کند. آن چه قرآن فرموده است: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم» است که باید سرنوشت مسلمانان و یا بلا و نعمت مسلمانان توسط خودشان تغییر دهد و یا غرب! در صورتی که احادیث می گوید تاریخ بنی اسرائیل حادثه است تجربه شده و تاریخ بنی اسماعیل نسخه برابر اصل آن است تا احکام و قوانین اسلام به عنوان یک نوع احکام یا قوانین تجربه شده در سطح جهان تلقی شود. به عبارت دیگر تاریخ بنی اسرائیل آزمایشگاه است و تاریخ بنی اسماعیل عبرت برداری و حرکت تجربه شده و امتحان شده می باشد غیبت یوسف و سپس عزیز مصر شدن او اشاره به مجرب بودن غیبت و ظهور امام عصر است.(4400 سال اسلام نگاه جدید به مبداء تاریخ اسلام، سید حسین موسوی زنجانی، ص39-43)
با عرض پوزش از دوست گرامی به خاطر اطاله کلام فقط خواستم این نکته را عرض کنم که این روشی که ما ایرانیان در باره تاریخ در پیش گرفته ایم و دائم داریم به آن بخش از تاریخ ایران باستان می پردازیم که بیشترین مورخینش یهودیان و اروپاییان قلم به دست و مزدور کمپانیهای هند غربی و انگلیس بوده اند(اسناد و مدارک کافی موجود اسه که به مرور ارائه خواهدشد) که قرار بود آن بخش از تاریخ ایران مورد توجه قرار گیرد و مبدآئ تاریخ قرار گیرد که (تاریخ 2500 ساله نه 100000ساله) به نفع قوم یهود است. مبداء تاریخ مارا به کمک مورخین یهودی 2500 سال اعلام می کنند تا به کوروشی که او را در تورات با عنوان مسیح و منجی قوم یهود مورد تقدیس قرار می دهند که هیچ نام و نشانی دقیق و درستی جز آنچه که مورخین یهودی و وابسطه به یهود بافته اند، از آنان در تاریخ وجود ندارد. تنها چیز قابل اعنتاء از این منجی یهود منشور کوروش است که آن هم به اعتراف کورخین و کارشناسان باستان شناس در ترجمه آن دست برده شده و سعی شده با دروغ( که تخصص قوم یهود است) اورا انسانی بزرگ و پیامبر گونه جلوه دهند. این حرکت سخیف باستانشاسان یهودی دوره شاه آنقدر مفتضح بوده که هیچ مورخی حاضر به این جعل بزرگ نمی شود لذا از یک استاد دانشگاه یهودی برای این امر دعوت به عمل می اورند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک